بزرگترین چالش وحدت میان مسلمانان این است که هوادارانش آنرا نه به مثابه یک قاعده دینی، انسانی و اخلاقی ، که به مثابه یک استراتژی و راهبرد سیاسی اجتماعی دنبال می کنند.
از نگاه آنان وجود دشمنان و مخالفانی که اساس اسلام را تهدید میکنند وحدت را الزام کرده است ؛ نه قاعده اخلاقی که می گوید : « دیگران را چون خویشتن دوست بدار» . نگاه آنان به ضرورت وحدت را میتوان اینگونه ترجمه کرد که ستیزه و بر سر هم کوبیدن را به روزگار دیگری حواله دهیم و فعلا آشتی باشیم . در حالی که چنین بینشی جامعه اسلامی را به نجات و همگرایی شایسته نزدیک نخواهد کرد.
وحدت از منظر مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای نه امری تاکتیکی و استراتژی، بلکه یک اصل اسلامی است، در این زمینه میفرمایند: «نباید به وحدت به چشم تاکتیک نگاه کرد؛ وحدت یک اصل اسلامى است.» این بیان معظمله، علاوه بر تبیین حقیقت وحدت و خاستگاه دینی آن، پاسخ به آن دسته دیدگاههایی است که وحدت را یک امر صرفاً تاکتیکی یا استراتژیکی قلمداد مینمایند. لذا ایشان وحدت را از واجبات و ضروریات دین مبین اسلام معرفی مینمایند، «تقریب را لازم و واجب و ضروری و در جهت اهداف نظام اسلامی میدانیم.» و در کلام دیگری تصریح نمودهاند: «وحدت بین مسلمین، به صد دلیل واجب، و به صد دلیل ممکن است» و «تنها نسخه شفا بخش برای علاج دردهای جهان اسلام میباشد.»